هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

هنر و معماری

"وبگاه دانشجویان معماری 89 - دانشکده هنر،ارومیه "

تعریف معماری

چند تا تعریف معماری از نظر بزرگان معماری رو گذاشتم که بحث جلسه ی اول کلاس بیان معماری هست


واسه خوندن تعاریف برید ادامه ی مطلب

فیلیپ جانسون:
معماری هنری است شگفتانگیز روشنگر و آزادیساز
هنر معماری عبارت است از طرحهایی فردی که با نقاشی و تندیس رقابت میکند و هیچ معنایی ندارد بلکه تنها ایجاد انواع جدید فضاهاست.
لوییکان:
معتقد است معماری به عنوان خلقتی هنری برای برآوردن یک نیاز نیست بلکه آفریدن نیاز است. معماری شناسایی همگنی فضاهایی است نامتناسب با عملکردهای خاص انسانی. معماری سازندگی ذهنی فضاهاست و از جایی شروع میشود که عملکرد روشن و مشخص است.

لوکوربوزیه نیز معماری را اینگونه میبیند:
« معماری فرمها, حجمها, رنگها, اکوستیک و موسیقی است. نور و سایه بلندگوهای معماریاند. معماری بازی استادانه, صحیح و باشکوهی از احجام ترکیب شده در زیر نور میباشد. »
پیترآیزنمن میگوید:
معماری در حضور و بینش خود به عنوان سرپناه و عرفاً خانه و کاشانه ریشه دوانیده است.
معماری محافظ هستی است و آخرین سنگر مکان. مکان لامکانی را فرو مینشاند زیرا لامکانی موقعیت متناقضی را دامن میزند.
برنارد چومی:
معتقد است معماری به چهرهای نقابپوش میماند نمیتوان به راحتی نقاب را پس زد همواره مخفی است در پس طرحها دریافتها, عادتها و قید و بندهای فنی اما همین دشواری در پس زدن نقاب معماری است که آنرا این هم خواستنی میکند این نقابزدایی لذت معماری است. معماری همیشه در مورد رویدادی بوده که در فضا رخ میدهد تا دربارة خود فضا. اگر معماری هم مفهوم و هم تجربه فضا و کاربرد فضا و انگاره نمودی است نه سلسله مراتبی, پس معماری میتواند به جدا ساختن این مقولهها خاتمه دهد و آنها را بصورت ترکیبهای بیسابقه, برنامهها و فضاها درهم ادغام میکند. معماری باید به عنوان ترکیب فضاها رویدادها و حرکتها بدون هیچ سلسله مراتبی یا اولویتی میان این مفاهیم دیده شود معماری تنها دیسیپلینی است که بنا به تعریف مفهوم و تجربه تصویر ذهنی و ساختار را درهم میآمیزد. معماری مکان ترکیب تمایزهاست.

میسوندر روهه:
معماری چیزی جز تمنای زمان برای فضایی زنده متغیر و جدید نیست درست است که معماری بر روی حقایق مسلم بنا گردیده است اما زمینه کار اساسی آن تسلط معانی است. معماری ارادة زمان است که به فضا تبدیل شده است. زنده شاداب و جدید.
نورمن فاستر:
معماری چیزی نیست که در ذهن منتقد باشد معماری در مورد زندگی واقعی است دربارة مردم است دربارة مسکن دادن به مردم و تأمین نیازهای ایشان است.
تادوآندو:
وظیفة معماری درک منطق توصیفناشدنی مکان است.

آلوارآلتو:
معماری علم نیست. فرایند ترکیبی عظیمی است که هزاران کارکرد معین انسانی را با هم تلفیق میکند و همان معماری باقی میماند. نسبت معماری ایجاد هماهنگی میان جهان مادی و زندگی انسانی است.
اتوواگنر:
هنر به طورکلی و معماری بطور خاص نشانگر سیستم ارزشگذاری در هر دوره است
رابرت ونتوری:
معماری یک ساختمان است با دکوراسیون بکار رفته
هانسهولاین:
معماری نظمی معنوی است که در ساختمانها تجسم یافته است. معماری یک مفصل ارتباطی است یعنی به یک بعد اضافی عینیت بخشیدن معماری واقعی در عصر, در حال تعریف جدیدی از خودش به عنوان یک واسطه و دایماً در حال توسعه دامنه بیان خویش است معماری رمزآلود تداعیکننده و دوجنبهای است.

رنزوپیانو:
معماری یک هنر تحمیلی است. نمایشگاه, کنسرت یا نمایش نیست که مردم بتوانند انتخاب کنند. هنگامی که اثر ساخته شد مردم ناگزیرند از آن استفاده کنند بنابراین بخشی از مطالعات و تجربیات افراطی معماری بهتر است از محدوده نمایشگاه و نوشتار فراتر نرود.
برونوزوی:
معماری هنر ساختن فضاست.
زیگفریدگیدیون:
معماری محصول شرایط و عوامل فراوانی مانند عوامل اجتماعی اقتصادی علمی فنی عادات و رفتار آدمی است که معیار اشتباهناپذیری از رویدادهای زمان را بدست میدهد.
آنتونیوگائودی:
معماری مانند موجودی زنده است و فضایی پویا که دنیاهای درون و برون را به یکدیگر پیوند میزند.
یورگ گروتر:
معماری مجموعهای است کم و بیش پیچیده از سیستمهای فضایی که بر یکدیگر تأثیر میگذارند یکدیگر را میپوشانند در یکدیگر تداخل میکنند و با یکدیگر به رقابت میپردازند.

ژاک دریدا:
معماری کوششی است برای آنکه پیوند بین خود و فلسفه را استوار سازد و آنرا قابل تصور نماید.
کلوتز:
ما باید تمام ساختمانهای جدید را تا حدود زیادی مرتبط با محیط آنان بدانیم چرا که معماری بومشناسی است.
رم کولهاس:
معماری آمیزهای است پرتناقض از توانایی و ناتوانی
اسوالد ماتیاس اونگرس:
معماری هیچ ارزش مطلقی را بیان نمیکند بلکه نسبتی است از درگیریهای دایمی و بحثهای تجلیلی با عناصر واقعی.
کاتسوهیروکوبامایشی:
معماری هنری است که بشر را عمدتاً با قدرت ذاتی فرم خود محصور میکند.
ویلیام موریس:
معماری شامل تمامی محیط فیزیکی است که بشر را احاطه میکند و تا زمانی که عنصری از اجتماع متمدن هستیم نمیتوانیم از حیطه آن خارج بشویم زیرا معماری عبارت از مجموعه تغییرات و تبدیلات مثبتی است که هماهنگ با احتیاجات بشر بر سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهای دستنخورده از آن مستثنی هستند انسان تحت تسلط معماری به جهان چشم میگشاید و به خاک سپرده میشود

نظرات 1 + ارسال نظر
bita پنج‌شنبه 28 بهمن 1389 ساعت 13:38

slm,mamnun az matalebi ke post mikoni,midunichiye be nazare man 1ashegh hamishe nemitune 1me'mar bashe vali 1me'mar hamishe mitune 1ashegh bashe asheghe khodayi ke be un ghodrate takhayyol dade ghodrate ino ke bitafavot az kenare zibayihaye atrafesh rad nashe....1me'mar asheghe me'mariye in ke mitune honaro donyaye eteza'o ro be zanu dar biyare ta zehniyatesho ru kaghaz piyade kone kolli bhesh aramesh mide....chiiii goftammm!!!!!

واقعا سخنان قشنگی بود استاد برجی
به قول خودمون
ayakta alki$lamak istiyorum!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد